تاريخ : چهار شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : چهار شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : چهار شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
_خانم یه گاز میدی؟
+خفه شو!
.
.
.
.
.
.
_خانم میخوام پشت سرتون پارک کنم
تاريخ : چهار شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
خدایی امروز نمیدونم جوابِ کدوم کار نیکمو گرفتم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
رفتم نیم کیلو تخمه خریدم؛توش یه دونه پسته بود
تاريخ : چهار شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : چهار شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : چهار شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس میکردیم
میکشیدیم رو تخته فکر میکردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک میشد میدیدم چه گندی زدیم...!
نمیدونم چرا بعضی وقتا درست زمانی که فکر می کنیم
همه چی خیلی خوبه . یهو معلوم میشه که چه گندی زدیم به زندگی!!!!
تاريخ : شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
پسره تعریف میکرد:
تو حیات دانشگاه یه نفر یقه پیـرهنمو گرفت، فهمیده بود از خواهرش خوشم میاد.
بچهها دور ما حلقه زده بودند و فریاد میکشیدن....... قــورتــش بـده....چون هیکلم بزرگ بود.
اون هی مشت میزد و من فقط دفاع میکردم...باز اون مشت میزد و من فقط و فقط دفاع میکردم.
بالاخره یه خراش کوچیکی رو صورتم افتاد.
فرداش خواهرش به من گفت حداقل تو هم یه مشت میزدی؟!!!
روم نشد بهش بگم....آخـــ ــــ ـه چشـمــــ ـــ ـاش شبیــــ ـه تــو بــــ ـود...
تاريخ : شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
به سلامتی خودم که میدونستم میره....ولی بازم باهاش موندم.............و سوختم...ساختم....
به سلامتی دلی که کینه نداره.......
به سلامتی خودم که به کسی نگفتم تا اخر باهات هستم....جون میدونستم که اون تا اخرش باهام نمیمونه.....
سلامتی دلم..که دلتنگ کسایی میشن که اصلا نمیدونن دل چیه …
به سلامتی دلم که نتونسته تا حالا دل کسی رو بشکونه.....
به سلامتی خودم که نتونستم به دوستم بگم نه..!!!!وقتی عمرم رو خواست....
خلاصه به سلامتی کسی که نمیدونه جقدر دوستش دارم.....ولی بازم بهش میگم....دوستت دارم......
تاريخ : شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
وقتی پاره تنت جواب تلفنتو نمی ده لزوما در حال خیانت نیست، شاید گوشی شو جا گذاشته یا نشنیده.
این که سوار تاکسی شده و می گه من کرایه ندارم بدم لزوما گدا نیست، شاید کیفشو گم کرده.
وقتی پولت گم می شه اونی که میاد خونه تونو تمیز می کنه لزوما دزده نیست، شاید یه جا گذاشتی که یادت رفته.
این که داری زخم رو صورت و بازوشو قضاوت می کنی، لزوما لات نیست و شاید توی تصادف این طوری شده.
این که داری زیرلب بد و بیراه یا فریادشو قضاوت می کنی، لزوما بی فرهنگ نیست، شاید روز سختی داشته...
بیاین از امروز قضاوت نکنیم، خود ما هم روزای سخت داشتیم مگه نه؟
تاريخ : شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
ادعای بی تفاوتی سخت است ،
آن هم نسبت به کسی که ،
زیبا ترین حس دنیا را
به او داری . . .
تاريخ : دو شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : دو شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : پنج شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : پنج شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
یه سری کار که دخترها نمی توانند انجام دهند!
۱- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش
۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری
۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن
۴- بلند کردن چیزی
۵- پرتاب کردن
۶- پارک کردن
۷- خواندن نقشه
۸- دزدی کردن از بانک
۹- آرام و ساکت جایی نشستن
۱۰- بیلیارد بازی کردن
۱۱- پول شام رو حساب کردن
۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن
۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن
۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی
۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه
۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن
۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن
۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو
۱۹- تماشای یک فیلم جنگی
۲۰- انتخاب سریع یک فیلم
۲۱- ایستاده جیش کردن
۲۲- ندیدن فیلم هندی
۲۳- غیبت نکردن
۲۴- فحش ناموسی دادن
۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد
۲۶- آرایش نکردن
۲۷- لاک نزدن
۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن
۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن
۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده
۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی
۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون
۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه
۳۴- نق نزدن
۳۵- لگد زدن
۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن
۳۷- اخ تف کردن
۳۹- خواستگاری رفتن
۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن
برچسبها: دختر هاا نمیتونن
تاريخ : پنج شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : پنج شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد. . . .
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه...
روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت : ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “ اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن. . .
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. . . چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!! . . .
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا :
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند!
برچسبها: جالبه بخونید
تاريخ : پنج شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
۱- بازارها خلوت
2- مخابرات ورشکسته
3- شيطان بيکار
4- مساجد ساکت
5- رستورانها شلوغ
6- تخم مرغ ناياب
7- رمالها آواره
برچسبها: دنیا بدون دختر هاااا
تاريخ : پنج شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
فروردین : یا روز میمیرند یا شب.
اردیبهشت : نه تنها قادر به پرداخت اجاره خانه خود نمی شوند بلکه از صاحبخانه خود پول
دستی هم می گیرند.
خرداد : کارت تلفن تغلبی نصیبشان میشود.
تیر : به دلیل سوراخ بودن جیبشان ۲۴۰ تومان از دست میدهند.
مرداد : دچار یک خود درگیری عجیب می شوند.
شهریور : کلید های خانه را گم می کنند.
مهر : به یک مسافرت خارجی می روند البته در خواب.
آبان : چک هایشان برگشت می خورد البته در بیداری.
آذر : لامپ تصویر تلویزیونشان می سوزد.
دی : در حالی که سوار اتوبوس هستند یکی از هم کلاسیهای خود را سوار بر ماکسیما می بینند.
بهمن : همه دنیا روز تولدش را فراموش می کنند.
اسفند : جوهر خودکارشان بر پیراهنشان پس میدهد تا بیش تر از همیشه تابلو شوند.
برچسبها: فال بدبختی
تاريخ : پنج شنبه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : جمعه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
اين آهنگو با ريتم آهنگ عمو زنجيرباف بخونيد...
عمو فيلترچى؟
بعععله؟؟
گوگل ماروبستى؟؟
بععله..
به فکرعمتم هستى؟؟
!!!
برچسبها: این اهنگ رو با ریتم عمو زنجیر باف بخونید
تاريخ : جمعه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
تاريخ : جمعه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |
یکی بود،یکی نبود . اونکه بود تو بودی ، اونکه تو قلب تو نبود من بودم!
یکی داشت ، یکی نداشت، اونکه داشت تو بودی اونکه جز تو کسی را نداشت من بودم!
یکی رفت ، یکی نرفت، اونکه رفت تو بودی اونکه به جز تو دنبال هیچکس نرفت من بودم!
یکی خواست،یکی نخواست، اونکه میخواست من بودم اونکه هیچوقت منو نخواست تو بودی///
برچسبها: یکی بود یکی نبود
تاريخ : جمعه 30 اسفند 1387 | 23:59 | نویسنده : هادی عزیزی |