چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ
است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ...همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاط
ره ... آری با تو هستم! با تویی که
از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : شنبه 29 اسفند 1395 | 13:59 | نویسنده : هادی عزیزی |